رمان آخرین گناه نسخه کامل رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، اجتماعی، غمگین
تعداد صفحات : ۴۳۶
خلاصه رمان : داستان درباره دختری از جنس غم، به نام رها است. رها که دختر تنها و به شدت احساسی است، بنابر دلایلی مجبور به ازدواج موقت با رادمین میشود و سریعاً دلبسته ی او می شود! اما عشق آنها پایان داستان نیست؛ بلکه آغاز راه پرپیچ و خم زندگی تلخ آنهاست. آخرین گناه دختر پاک و معصوم داستان؛ مربوط به عشق اوست، عشق به کسی که برای او ممنوعه است!
قسمتی از داستان رمان آخرین گناه
رادمین: با عصبانیت موبایلم را روی میز کوبیدم و سرم را روی میز گذاشتم. انسان چقدر می تواند وقیح باشد؟ انگار من به او بدهکارم!
اما من ساکت نمی نشینم، باید… آره باید به سراغ دخترش بروم! تنها راه حل همین است.
پیراهن سفیدی به همراه شلوار خوش دوخت مشکی ام را تنم کردم و مثل همیشه با عطر عزیزم دوش گرفتم! جلوی خانه ی آریامنش که رسیدم،
دخترش را به همراه دختری دیگر که شباهتی بی اندازه به او داشت، دیدم که از خانه بیرون آمدند، تصمیم گرفتم تا بازگشتشان منتظر بمانم حدود دو ساعت طول کشید تا بالاخره برگشتند.
فکر میکنم دختری که همراهش است خواهرش باشد! این دختر واقعا نجیب و بی عیب است، در عین خوش پوشی باحجاب است و این از نظر من عالی است !
وقتی خواستند وارد خانه شوند از ماشین پیاده شدم و با خونسردی گفتم: خانم آریامنش، باید باهاتون صحبت کنم!
رها: حدس میزنم که او با من کار دارد به همین خاطر از رویایی که با چشم های گشاد به رادمین تهرانی زل زده بود درخواست کردم که به خانه برود و او با حیرت به هر دویمان نگاهی انداخت و لحظاتی بعد به خانه رفت.
پوزخندی زد و گفت: چند لحظه بیشتر طول نمیکشه. این پسر واقعا فوق العاده است!
با اینکه پیراهن ساده ی سفید و شلواری مشکی به تن کرده است اما عجیب توجه آدم را به خود جلب می کند!
در حال آنالیز رادمین بودم که صدایش مرا به خودم آورد: اگر نگاه کردنتون تموم شد لطفا چند لحظه بیاین توی ماشین تا باهاتون صحبت کنم.
پسره ی پرو، داشت به من تیکه می انداخت!