خلاصه کتاب:
همه افرادی که بااو نسبت خونی نزدیک داشتند جمع شده بودند خانه شان. صدای همهمه و حرف هایشان تا اتاق خواب هم شنیده میشد. دوست داشت می رفت بیرون و تک تک شان را از خانه بیرون می کرد، اما می دانست با حضور پدری که حرف مردم برایش از هر چیزی مهم تر بود چنین اتفاقی غیر ممکن بود. مادرش طبق معمول همیشه اول در را باز کرد سرش را داخل آورد و در نهایت پرسید: اجازه هست بیام تو؟ خنده اش گرفت. سر تکان داد: شما که تا اینجاش رو اومدی بقیه اش رو هم بیا دیگه.
خلاصه کتاب:
این رمان داستان زندگی حسنا ست... دختری که وقتی کوچیک بوده پدرش اونا رو تنها گذاشته.. حالا سال ها گذشته و مادر حسنا با مردی ازدواج کرده و صاحب دو تا دختر شده... حسنا بخاطر تبعیض هایی که تو زندگی میبینه تو سن 19سالگی با یاسر نامزد میشه..... یه روز وقتی قرار بوده بره خونه ی یاسر اتفاقی براش میفته که به معنی واقعی کلمه نابود میشه.... حالا حسنا مونده و یه درد بزرگ تو زندگیش..
سایت نودهشتیا، کانال اصلی سایت دانلود رمان 98ia است که مرجعی برای دانلود رمان های جدید عاشقانه ایرانی و خارجی بدون سانسور و رایگان می باشد
آمار سایت
588 نوشته
579 محصول
0 کامنت
1 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " نودهشتیا " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.