رمان صعود از گناه نسخه کامل رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، دارک، مافیایی
تعداد صفحات : ۷۵۱
خلاصه رمان : مارچلا ویتیلو تو قفس طلایی بزرگ شده. وقتی پدرت ترسناک ترین مرد نیویورک باشه، مردم بهت احترام میذارن. مارچلا که قراره با دوست پسرمورد تایید پدرش ازدواج کنه، از اینکه باهاش مثل یه عروسک چینی گران بها رفتار میشه و از زندگی ای که خانوادش بهش تحمیل کردن، خسته شده. تا اینکه همه چیزهایی که بدون زحمت و قدردانی بدست آورده بود ازش گرفته میشه. جایی که الان هست، اسمش هیچ هیبتی بهمراه نداره،فقط باعث دردو تحقیر میشه.
قسمتی از داستان رمان صعود از گناه
“لوكا” محافظت از خانوادم همیشه اولویت اصلیم بود. هیچ چیز مهم تر از این نبود حتی فمیلیا.
با خیره شدن به یادداشت ارل وایت، متوجه شدم که شکست خوردم.
رئیس ام سی تارتاروس.
ماتئو زمزمه کرد: این خرفت احتمالا کلمات بیشتری بلد نیست.
واکنشی نشون ندادم گوش هام داشت سوت می کشید،
مثل چیزی که چند سال پیش تجربه کرده بودم وقتی که فکر می کردم آریا بهم خیانت کرده و اعضای کلاب تارتاروسو به قتل رسونده بودم.
تو اون زمان کنترلمو از دست داده بودم و الانم دوباره نزدیک بود همون جوری بشم.
ماتئو اون زمان حضور داشت مثل الان و همین که تو سکوت تماشام می کرد نگاهش همون نگرانی چند سال پیشو داشت.
بدنم برا خون و قتل عام فریاد می زد.
کاری بجز گوش دادن به ضربان خشمگین قلبم نمی تونستم انجام بدم.
گفتم: چطوری به آریا بگم؟
همین چهار ساعت پیش فهمیده بودم که مارچلا رو از محوطه ی دانشگاه دزدیدن.
یکی از افرادی که مسئولیت امنیتشو به عهده داشت باهام تماس گرفته بود تا بهم خبر بده.
تنها دلیلی که هنوز نکشته بودمش این بود که به هر سربازی نیاز داشتم،
تا تارتاروسو نابود کنه و اینکه سعی کنن گندکاریشونو جبران کنن یه انگیزه ی قوی بود.
ماتئو دستشو گذاشت رو شونه ام. _من میتونم این کار رو بکنم.
به نشونه ی منفی سر تکون دادم. غریدم: نه …