خلاصه کتاب:
نگاهش به گلدانِ روی میز بود.
گلدانی که چندوقتی بود نرگسهای خشکشده را در خود جای داده بود.
با عشق به دورشان حصار کشیده و هیچ از خشکی و بیروحیشان گله نمیکرد.
نگاهِ دخترک، گویی سرما داشت، اشعه داشت، پر از بیحسی بود که اینچنین نرگسهای خوشبو را خشکانده بود...
انگشتان باریکش، انگشتانِ همان دستی که ناخنهایش شکسته و کجومعوج شده بود، بالا آمد و شقیقهی نبضدارش را فشرد...
نگاهش اما، همانطور خیره خیره بود!
کاش یک تفنگ داشت.
تفنگی که ماشهاش را میکشید و بنگ!
درست وسطِ پیشانی افکارش شلیک میکرد.
گویی مرده بود.
در خود مرده بود.
روحش مرده بود.
سایت نودهشتیا، کانال اصلی سایت دانلود رمان 98ia است که مرجعی برای دانلود رمان های جدید عاشقانه ایرانی و خارجی بدون سانسور و رایگان می باشد
آمار سایت
588 نوشته
579 محصول
0 کامنت
1 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " نودهشتیا " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.