رمان هر کسی به جز تو نسخه کامل رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، خارجی
تعداد صفحات : ۴۸۸
خلاصه رمان : برای نینا اسکو اواخر دهه سی بودن به معنای آزادی از شوهر سابق، آزادی از خانه حومهی شهر مجللشان و آزاد شدن به معنای این بود که بتواند روی تغییراتی که دلش میخواست تمرکز کند. چیزی که میخواست همان چیزی بود که همسر سابقش همیشه آن را وتو میکرد. یعنی یک توله سگ پرجنب و جوش و تحسین برانگیز. اما چیزی که گیرش آمد… فِرِد بود. سگی چاق میانسالی که کمی هم بو میداد و آشکارا افسردگی داشت. فرد دیگر از سن و سال جنب و جوشش گذشته بود. ولی موفق میشود نینا را سر راه الکس موری قرار بدهد …
قسمتی از داستان رمان هر کسی به جز تو
هفتهی بعد وقتی او و مکس هر دو در بخش استراحت پزشکان پاهایشان را دراز کرده و روی میز جلومبلی گذاشته بودند،
مکس پرسید: با اون خانمه اوضاعت چطوره اسمش چی بود؟ زن طبقهی بالا رو میگم.
الکس گفت: هی من با زن های دیگه ای هم غیر از نینا سر قرار میرم با زن های زیادی.
سعی میکرد بیخیال و بی تفاوت به نظر برسد ولی بعد وقتی به حرفش ادامه داد همه چیز را خراب کرد.
-البته با خود نینا که سر قرار نمیرم.
مکس گفت: اگه باهاش قرار نمیذاری چطوری میبینیش؟
الکس گفت: با هم فیلم تماشا میکنیم. خیلی هم خوبه که یک عالم فیلم توی دنیا هست وگرنه دستم توی پوست گردو میموند.
حتی با اینکه گاهی از این کار خسته میشم ولی فیلم دیدن و دویدن تنها بهانه ایه که میتونم به خاطرشون باهاش باشم چشم هایش را بست و به یاد آورد.
پشت سرم روی کاناپه دراز میکشه و من میتونم عطرش رو بو بکشم.
زیر گوشم میخنده و به خدا قسم یکی از همین روزها یه حرکتی میزنم بعدش هم دیگه باهام حرف نمیزنه.
مکس گفت: ترسو نباش این کار رو بکن.
الکس گفت: نه نمیخوام خرابش کنم. خیلی بیشتر از یه مدت بودن باهاش میخوام،
میخوام وقتای زیادی باهاش باشم تازه دارم روی یه نقشه کار میکنم. اگه جواب بده، دیگه نینا فکر نمیکنه بچهم.
مکس پوزخندی زد و گفت: خوب به نظر میآد.
الكس دوباره به نینا فکر کرد و گفت: دعا میکنم که این طور باشه…