رمان اکالیپتوس نسخه کامل رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، هیجانی، پلیسی، مافیایی
تعداد صفحات : ۳۶۷۱
خلاصه رمان : شاهرخ، یکی از بزرگ ترین مافیای دبی به دنبال شخصی ست تا اسناد دزدیده شده اش را پس بگیرد… چه کسی بهتر از صحرا؟ دختری که در قلب خطر بزرگ شده است…
قسمتی از داستان رمان اکالیپتوس
به ساعت روی دیوار نگاهی انداختم. نزدیک 2 نیمه شب بود وقت زیادی نداشتم از خیر همراهی یاشار گذشتم و کلافه از خانه خارج شدم.
دبی حتی در این ساعات هم خلوت نبود. طبق اطلاعاتی که شیخ داده بود محموله از بندر جبل علی می رسید عقربه ها 2 و نیم نیمه شب را نشان می داد که به بندر رسیدم.
به دنبال ادریس به اطراف چشم گرداندم صدای امواج دریا و تاریکی بندر در خونم آرامش تزریق می کرد از خدایم بود ساعت ها به آسمان پر ستاره دبی زل بزنم و لذت ببرم اما باید عجله می کردم.
کمتر از نیم ساعت دیگر محموله می رسید و هنوز نتوانسته بودم ادریس را پیدا کنم.
سردرگم در بندر قدم میزدم که ادهم برادر کوچک تر ادریس را دیدم برایم دستی تکان داد و اشاره کرد دنبالش بروم.
پشت سرش به راه افتادم کنار آمدن با ادهم و بقیه افراد ادریس از خودش آسان تر بود.
از بین کانتیتر ها رد شدیم به کانتینر قرمز رنگی رسیدیم ادهم بی توجه به من از کانتینر بالا رفت و آن طرف پرید.
زیپ جلوی سیشرتم را بستم پایم را لبه کانتینر گذاشتم و پشت سر ادهم بالا رفتم قبل از اینکه پایین بپرم نگاهم به ادریس افتاد.
رو سنگ بزرگی نشسته بود و تکه چوبی را گوشه لبش میچرخاند.