خلاصه کتاب:
آرنجم رو به زمین تکیه دادم و به سختی نیمخیز شدم تا بتونم بشینم. یقهام رو تو مشتم گرفتم و در حالی که نفس نفس میزدم؛ سرم به دیوار تکیه دادم ساق دستم درد میکرد و رد ناخون، قرمز و خط خطیاش کرده بود و با هر حرکتی که به دستم میدادم چنان دردی تو مچم میپیچید که ناخود آگاه ریتم نفسهام تند میشد اما با این همه دردش در برابر درد قلب زخمیام هیچ چیز نبود. بوی غذای سوخته خونه رو پر کرده بود و تلفن خونه بیوقفه زنگ میخورد ولی مغزم خالیتر از اونی بود که بتونه دست و پام رو راهنمایی کنه چیکار باید بکنند ...
سایت نودهشتیا، کانال اصلی سایت دانلود رمان 98ia است که مرجعی برای دانلود رمان های جدید عاشقانه ایرانی و خارجی بدون سانسور و رایگان می باشد
آمار سایت
588 نوشته
579 محصول
0 کامنت
1 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " نودهشتیا " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.