رمان اتریوم نسخه کامل رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، اجتماعی، معمایی
تعداد صفحات : ۳۴۶۶
خلاصه رمان : در پاییز ۱۳۹۶ صرافی رمز دیجیتال بیترکس میلیونها دلار از داراییهای کاربران ایرانی را به بهانه تحریمها بلوکه کرد. بالاخره با گذشت حدود دو سال بعد از گذر از یکی از تاریخی ترین سقوطهای بیتکوین این داراییها آزاد شدند. داستان از دید کیمیا و کتی روایت میشود. کیمیا خلاق و باهوش است. از همسرش جدا شده و در دنیای بیرحم اطرافش تصمیم به خودسازی دارد. در دنیایی دیگر، کتی، زیبا و شاد است و زندگی عاشقانهای دارد. ولی ناخواسته درگیر بلندپروازی های برادرش کیوان میشود.
قسمتی از داستان رمان اتریوم
عضلاتم منقبض شده بود احساس میکردم پوست صورتم داغ شده.
دستم رو گذاشتم روی گونهام قطعا اگه من سبزه نبودم
تغییر رنگم دید داشت.
ولی حالا من چرا این طوری بودم؟
نه گریه ام میگرفت و نه میتونستم سرخ بشم تا بقیه بفهمن ناراحت شدم یا خجالت کشیدم،
هیچ چی… یه لعنت شده خدایی… از بدو شکل گیری!
الان باید گریه میکردم و اشک ریزان محیط رو ترک میکردم؟ ولی…
من یاد گرفته بودم که زندگی همینه سر برخوردهام با امیر هم همین طوری بودم.
بعد اون هی گستاخ و گستاخ تر میشد.
نفسم رو فوت کردم بیرون تو حافظه دوربینه چی میریختن؟
فیلم فاتح با دوست دختر سفید و خوشکلش؟ یا چی؟
فاتح دوست من نبود چند بار باید له ام میکرد تا قبول میکردم؟
اینا که این همه ویروس تابلو رو نتونسته بودن از تو لپتاپ پیدا کنن منطقا چیز دیگه رو هم نمیتونستن.
یادآوری خاطراتم با امیر من رو به جای ناراحت و گریون شدن عصبی کرده بود.
دندونام رو روی هم فشار دادم باید فرز میبودم.
قبل این که فربد نگاهم کنه سرویس اصلی برنامه کپی رو یه تغییری دادم.
کپی فیلم های رم دوربین خیلی براشون مهم بود؟!
باشه پس هر فیلمی که تو SD Card دوربین بود و به این لپ تاپ وصل میشد رو منم کپی میکردم برای خودم. آره! همینه! یه ضد ضربه…
فربد نگاهم کرد و من ویندوز رو ریست کردم باید همه مشکلات رو خودم حل میکردم خودم تنها!
باید رمز دوربین خونه خواهر کیوان رو میزدم و ردم رو از اونجا پاک میکردم.
آره… یه راه میساختم برای خودم خودم با بیل و کلنگ میساختمش…