رمان الماس جادویی نسخه کامل رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، خون آشامی، هیجانی
تعداد صفحات : 925
خلاصه رمان : دختری خوشگل و مظلومی که نیمه شب به یک جنگل بزرگ میره و گیر یک خوناشام اصیل که پادشاه همون جنگل بزرگ هست میفته و طی اتفاقاتی ملکه اونجا میشه و هر روز به یک طریق از پادشاه…
قسمتی از داستان رمان الماس جادویی
خندیدم و گفتم : مگه چیه آخه داخل جنگل که نمیرم مامان : دختر مگه نمیفهمی اونجا خطرناکه اگه بلایی سرت بیاد من باید چیکار کنم ؟
بی حوصله گفتم : آخه مامان جن و روح وجود ندارن … اونجا هم یه جنگل ساده هست حرفایی که راجب اون جنگل میزنن همش خرافاته ….
در ضمن من که نمیخوام برم توی جنگل فقط جلوی جنگل قدم میزنم ناچار گفت : باشه فقط مراقب خودت باش زود بیا لبخندی زدم و گفتم : باشه بعد از بوسیدن الینا از در…
بیرون رفتم و به سمت جنگل عجیب و غریب رفتم …دقیقا رو به روی همون جنگل بودم همون جنگل به ظاهر ترسناک ! همینجا به خودم قول میدم یه روز حتما به این جنگل برم !
همینطور که به جنگل و درخت های عجیب و غریبش نگاه میکردم دوباره حس کردم یه چیزی مثل برق و باد از توی جنگل رد شد !
نکنه واقعا حرفای مردم راست باشه و اینجا پر جن و ارواح باشه ؟ ولی جن و ارواح مال قدیما بود و الان وجود نداره !
برای احتیاط بسم الهی زیر لب گفتم که اینبار صدای خش خش درختا اومد حس میکردم درختا هم چشم دارن و به من زل زدن…