نودهشتیا
مرجعی برای دانلود رمان های جدید عاشقانه ایرانی و خارجی بدون سانسور
نودهشتیا
پست های ویژه

دانلود رمان بهشت به قلم Hani با لینک مستقیم

رمان بهشت نسخه کامل رایگان

موضوع رمان : عاشقانه

تعداد صفحات : ۳۸۳۱

خلاصه رمان: -زود باشید! زود باشید! همینجوری بیکار اینجا واینستید ببینم؛ تا ساعت چهار بعد از ظهر این حیاط و باغ پشتی باید آماده شده باشه. یالا بدویید! صدای جیغ جیغ ها و دستور دادنای خاتون از یه طرف، نوری که از سه تا لایه پرده رد میشد و صاف میخورد توی چشمم هم از یه طرف. پوفی کردم و با حرص پتو رو کنار زدم. یه چشمم و باز کردم و اطرافم و یه دور سریع از نظر گذروندم و در همون حال دنبال گوشیم می‌گشتم. ساعت نزدیک ده بود …

قسمتی از داستان رمان بهشت

کنار آرش و آرمین وایساده بودیم و چل گری می‌کردیم،

به قول بابا ماچهارتا ترکیب مرگ بودیم، قابلیت این رو داشتیم یه شهرو نابود کنیم.

همزمان اینکه یکی از فامیلا رو دست انداخته بودیم و رقصیدنشو مسخره می کردیم،

حواسم بود که بهشت رو پیدا کنم هرچی می‌گذشت و نمی‌دیدمش بیشتر میترسیدم.

ساعت رو دور تند بود انگار کسی دنبال عقربه ها گذاشته.

نزدیک ده بود که به خواست بابا خدمتکارا کیک چند طبقه ای با طرح گاد فادر… فیلم محبوبم آوردن.

همونطور که نگاهم رو جمعیت بود و با چشم های نگران دنبالش می‌گشتم سریع شمع هارو فوت کردم.

همه اومدن تبریک گفتن و هدیه دادن اما اونی که من می‌خواستم نبود.

تقریبا دورم خلوت شد آراز و ژیکان بودن غمزه به جمعمون اضافه شد تا موقع ندیده بودمش.

با لبخند تصنعی گفت: تولدت مبارک ژیهات خان امیدوارم سال های خوبی در انتظارت باشه.

– ممنون غمزه جان.

کادوش رو گذاشت رو میز ولی هنوز یه جعبه دستش بود: قابلتونو نداره.

-دستت درد نکنه چرا زحمت کشیدی.

+خواهش می کنم ناقابله.

دستپاچگی و کلافگیش کاملا مشخص بود، خواستم بپرسم بهشت کجاست؛ که ژیکان پیش دستی کرد:

+ راستی غمزه جان بهشت کجاست؟ ندیدمش اصلاً!

-بهشت؟! آره… چیزه…

نفس عمیقی کشید و جعبه رو به سمتم گرفت.

-این برای شماست ژیهات خان! -برای من؟

به شوخی گفتم: چند تا چندتا کادو میدی غمزه؟

_این از طرف بهشته!

دستام تو هوا خشک شد، عصبی گفتم پس خودش کجاست؟

چیزی نگفت و سرش رو انداخت پایین و رفت …

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
-زود باشید! زود باشید! همینجوری بیکار اینجا واینستید ببینم؛ تا ساعت چهار بعد از ظهر این حیاط و باغ پشتی باید آماده شده باشه. یالا بدویید! صدای جیغ جیغ ها و دستور دادنای خاتون از یه طرف، نوری که از سه تا لایه پرده رد میشد و صاف میخورد توی چشمم هم از یه طرف. پوفی کردم و با حرص پتو رو کنار زدم. یه چشمم و باز کردم و اطرافم و یه دور سریع از نظر گذروندم و در همون حال دنبال گوشیم می‌گشتم. ساعت نزدیک ده بود ...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    بهشت
  • ژانر
    عاشقانه
  • نویسنده
    Hani
  • ویراستار
    نودوهشتیا
  • صفحات
    ۳۸۳۱
  • حجم
    ۱۴/۹ مگابایت
خرید کتاب
25,400 تومان
دانلود بلافاصله پس از پرداخت
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • برچسب ها:
دیگر نوشته های
کامنت ها

ورود کاربران

آرشیو نویسندگان
درباره سایت
سایت نودهشتیا، کانال اصلی سایت دانلود رمان 98ia است که مرجعی برای دانلود رمان های جدید عاشقانه ایرانی و خارجی بدون سانسور و رایگان می باشد
آمار سایت
  • 596 نوشته
  • 588 محصول
  • 0 کامنت
  • 1 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " نودهشتیا " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.