نودهشتیا
مرجعی برای دانلود رمان های جدید عاشقانه ایرانی و خارجی بدون سانسور
نودهشتیا
پست های ویژه

دانلود رمان تو را در بازوان خویش خواهم دید به قلم سامان شکیبا با لینک مستقیم

رمان تو را در بازوان خویش خواهم دید نسخه کامل رایگان

موضوع رمان : عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحات : 2451

خلاصه رمان : دختر قصه ما لوا در خانواده ای مذهبی و سنتی بزرگ شده است .
او به صورت مخفیانه با پسری به اسم اهورا حرف میزنه اما هر چی میگذره بیشتر متوجه انتخاب اشتباهش می‌شود.
پس تصمیم میگیره این رابطه را تمام کند ، اما با واکنش عجیب اهورا مواجه می‌شود .
لوا با دردسر های بزرگی مواجه می‌شود که در این مسیر تنها کسی که حاضر به کمکش شد ، پسر عمویش بود.
پسری که در کل خانواده ، بدنام است و همه اورا از خانواده طرد کرده‌اند اما آیا راستین همان آدمی است که خانواده فکر می‌کنند؟ …

قسمتی از داستان رمان تو را در بازوان خویش خواهم دید 

یه موضوعی هست که میدونم اگه بگم حتما مخالفت می کنید؛ به خاطر همین ناراحتم. بانهایت توان ، غم و بغض در صدایم ریخته بودم تا طبیعی به نظر رسد .

مامان ، نگران پرسید : مگه چی شده ؟ چرا باید مخالف باشیم ؟

چندلحظه مکث کردم. وانمود کردم در حال پس زدن بغضم هستم تا بیشتر تحت تاثیر قرار بگیرند . سالومه پاش چند روز پیش در رفت ؛ جاش انداختن ، ولی باید تکون نخوره تا فشار نیاد بهش .

شنبه هم ارائه داره ولی چون این چند روز غایب بود ، كلاً عقب افتاده . دوست داشتم فردا کمکش کنم اما خب نمیشه دیگه …

چرا نشه عزیزم ؟ فردا صبح تا عصر برو پیشش ! مشکل منم اینه ، فردا خودم تا بعد از ظهر کلاس دارم ! تا برسم خونه ی اونا، طول میکشه …

مامان افشان ، نگاهی به بابا انداخت تا نظر او را بداند . بابا سری تکان داد و خودش گفت :

اشکالی نداره ، اگه خودت خسته نمیشی و بهت فشار نمی آد ، میتونی عصر بری ولی گفته باشم ، شب نمیتونی بمونی خونشون !

با جمله ی اول ، حسابی خوشحال شدم اما حتی فرصت نداد لحظه ای این خوشحالی دوام بیاورد . اما آخه …

اما و اگه ، نداریم . قبل از دوازده شب خودت رو میرسونی خونه ! کاچی ، به از هیچی . همین هم غنیمت بود .

مدتها بود که نمی گذاشتند بعد از تاریکی هوا ، بیرون بمانم . باشه قول میدم به موقع برگردم . از جا بلند شدم و با چاپلوسی . به اتاقم رفتم و برای اهورا نوشتم : حل شد  فردا می آم…

راه دور کنیم و مدرن را روی تخت بزرگ دو نفره ام ، دراز کشیدم و هدفون را به گوش زدم . قبل از پلی کردن آهنگ ، اسم اهورا ، روی صفحه ی گوشی ام نقش بست…

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
دختر قصه ما لوا در خانواده ای مذهبی و سنتی بزرگ شده است . او به صورت مخفیانه با پسری به اسم اهورا صحبت میکنه اما هر چی میگذره بیشتر متوجه انتخاب اشتباهش می‌شود. پس تصمیم میگیره این رابطه را تمام کند ، اما با واکنش عجیب اهورا مواجه می‌شود . لوا با دردسر های بزرگی مواجه می‌شود که در این مسیر تنها کسی که حاضر به کمکش شد ، پسر عمویش بود. پسری که در کل خانواده ، بدنام است و همه اورا از خانواده طرد کرده‌اند اما آیا راستین همان آدمی است که خانواده فکر می‌کنند؟ ...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    تو را در بازوان خویش خواهم دید
  • ژانر
    عاشقانه، اجتماعی
  • نویسنده
    سامان شکیبا
  • ویراستار
    نودهشتیا
  • صفحات
    2451
  • حجم
    7.7
  • منبع تایپ
    نودهشتیا
خرید کتاب
17,000 تومان
دانلود بلافاصله پس از پرداخت
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • برچسب ها:
دیگر نوشته های
کامنت ها

ورود کاربران

آرشیو نویسندگان
درباره سایت
سایت نودهشتیا، کانال اصلی سایت دانلود رمان 98ia است که مرجعی برای دانلود رمان های جدید عاشقانه ایرانی و خارجی بدون سانسور و رایگان می باشد
آمار سایت
  • 596 نوشته
  • 588 محصول
  • 0 کامنت
  • 1 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " نودهشتیا " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.