نودهشتیا
مرجعی برای دانلود رمان های جدید عاشقانه ایرانی و خارجی بدون سانسور
نودهشتیا
پست های ویژه

دانلود رمان دایاق به قلم یامور.م با لینک مستقیم

رمان دایاق نسخه کامل رایگان

موضوع رمان : عاشقانه

تعداد صفحات : ۱۹۵۷

خلاصه رمان : با بوی دود سیگاری که تو بینیم می‌پیچه سرمو آروم می‌چرخونم و نگاهش می‌کنم… خبری از اون ارسلان همیشه منظم و شیک پوش نیست اون مردی که باحالی به هم ریخته و لباسای چروکی که تو تنشه و معلومه هر چی دم دستش بوده پوشیده و اومده هیچ شباهتی به دامادی که مامان بین فامیل و آشنا پزشو می‌داد نداره… چنگی بین موهای آشفته‌ خرمایی رنگش می‌زنه سرشو بالا می‌گیره تا نگاهم کنه که باهم چشم تو چشم می‌شیم …

قسمتی از داستان رمان دایاق

گیج شده بود انگار… پووف کلافه ای کشید.

جاوید: وقتی ماهینی اون موقع سر رسید… ترسیدم… خیلی ترسیدم.

این پاهای لعنتی داشت می‌رفت سراغش ولی خوشحالم پشت سرم تورو جا گذاشته بودم… به خودم که اومدم از تو خجالت کشیدم.

کمی آروم شده بودم… اصلا جاوید دلگرم جوری حرف میزد که آدمو دلگرم می‌کرد که آدمو آروم می‌کرد.

حرف میزد و نگاهش گریزون بود ازم ولی اون بین نگاه من از صورتش کشیده شد به گردنش…

برق زنجیری که قبلا هم متوجهش شده بودم منو کشوند سمت خودش…

اون حرف میزد ولی من ذهنم جوری درگیر اون زنجیر شده بود که متوجه حرفاش نمی‌شدم و فقط…

ابروهام به هم نزدیک شدن… نا خودآگاه دستمو بلند کرده و یقه تیشرت مشکی که تن جاوید بود رو پایین کشیدم…

با اینکارم انگار که یخ زد… خشکش زد… سکوت کرد.

و من تازه اونموقع بود که متوجه شدم دارم چه غلطی می‌کنم…

دستمو سریع پایین انداختم و مثل کسی که کار اشتباهی کرده با چشمای گرد شده خیره چشماش شدم…

الان پیش خودش چه فکری می‌کنه؟

نشستم کنار طرف و یقه لباسشو پایین می‌کشم.

لب گزیدم که نگاهش حداقل برای چند ثانیه گذرا بهم افتاد و بعد سریع نگاهشو گرفت.

آب دهنشو قورت داد… اینو از تکون خورد سیک گلوش فهمیدم.

خدا لعنتم کنه چیکار کردم با پسر مردم که تو این چند دقیقه عرق رو پیشونیش نشست؟

با صدای خشدار و آرومی پرسید: اتفاقی افتاده؟

دستپاچه شدم… انگار که وزنم سنگین باشه و توان بلند شدن از پاهای کشیده و عضلانی جاوید رو نداشته باشم…

خواستم توجیه کنم کارمو آره این بهترین راه بود تا فرار…

آماندا: من… من فقط می‌خواستم زنجیر دور گردنتو ببینم…

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
با بوی دود سیگاری که تو بینیم می‌پیچه سرمو آروم می‌چرخونم و نگاهش می‌کنم... خبری از اون ارسلان همیشه منظم و شیک پوش نیست اون مردی که باحالی به هم ریخته و لباسای چروکی که تو تنشه و معلومه هر چی دم دستش بوده پوشیده و اومده هیچ شباهتی به دامادی که مامان بین فامیل و آشنا پزشو می‌داد نداره... چنگی بین موهای آشفته‌ خرمایی رنگش می‌زنه سرشو بالا می‌گیره تا نگاهم کنه که باهم چشم تو چشم می‌شیم ...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    دایاق
  • ژانر
    عاشقانه
  • نویسنده
    یامور.م
  • ویراستار
    نودوهشتیا
  • صفحات
    ۱۹۵۷
  • حجم
    ۵/۸ مگابایت
خرید کتاب
25,200 تومان
دانلود بلافاصله پس از پرداخت
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • برچسب ها:
دیگر نوشته های
کامنت ها

ورود کاربران

آرشیو نویسندگان
درباره سایت
سایت نودهشتیا، کانال اصلی سایت دانلود رمان 98ia است که مرجعی برای دانلود رمان های جدید عاشقانه ایرانی و خارجی بدون سانسور و رایگان می باشد
آمار سایت
  • 596 نوشته
  • 588 محصول
  • 0 کامنت
  • 1 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " نودهشتیا " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.