رمان دختری از جنس شیطان نسخه کامل رایگان
موضوع رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : ۶۷۶
خلاصه رمان : ستاره دختر پرورشگاهی که وارد عمارت فرجام فرها میشه تا از پویان پسر فلج فرجام فرها پرستاری کنه، ولی این بین با پیمان پسر شیطونی وارد رابطه میشه و وقتی پویان رابطه ستاره با برادرش رو میبینه از حسادت وقتی یه روز عمارت خالی بود به ستاره دست درازی میکنه و اونجاست که ستاره میفهمه پویان اصلا فلج نیست و حالا بین دو برادر گیر افتاده و…
قسمتی از داستان رمان دختری از جنس شیطان
“پویان” چشم از پله ها میگیرم و میرم تو آشپزخونه و با حرص سینی رو میذارم رو میز و کف هر دو دستم و میذارم رو میز و سرم و پایین میدم و نفس عمیقی میکشم.
نمیدونم چرا اون کارو کردم منی که هیچوقت حتی انگشتمم به پانیذ نخورده بود ولی از دیشب جوری روانم بهم ریخته و خون جلو چشمام و گرفته بود که نتونستم خشمم و کنترل کنم.
ترسیدم از دستش بدم. گرچه حالا هم بدستش نیاوردم نفرتش به خودم و خیلی راحت از تو چشماش دیدم و دلم لرزید. حالا چطور دل این دختر چموش و به دست بیارم؟
به محتویات داخل سینی نگاه میکنم. حتی بهشون دست هم نزد میدونم حالش خوب نیست اینو از صورتش که کمی قرمز بود و صدای ضعیفش فهمیدم.
یه ده دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم و درنهایت تصمیم گرفتم برم سری بهش بزنم.
دستگیره درو آروم پایین کشیدم و رفتم تو، دیدمش که رو تخت دراز کشیده و از بالا و پایین شدن قفسه سینش فهمیدم که خوابه.
لبخند محوی رو لبام شکل میگیره و چند قدم بهش نزدیک میشم و کنار تختش وایمیستم و زل میزنم به چهرش.
حس کردم کمی گونه هاش سرخه و رو پیشونیش کمی عرق نشسته.
دستام و میذارم رو پیشونیش که با داغی پیشونیش اخمی بین ابروهام میشینه و لعنتی زیر لب زمزمه میکنم.
دختر تو که داری تو تب میسوزی! خدا لعنتت کنه پویان ببین با دختره چیکار کردی معلومه که اینجوری میشد.