رمان در انتهای کوهستان سرد نسخه کامل رایگان
موضوع رمان : عاشقانه تخیلی، ترسناک
تعداد صفحات : ۳۷۶
خلاصه رمان : روایتگر زندگی چند شخصیت هست، به تحریر در آورده شده است. آن ها عاشق علوم غریبه هستند و برای آموزش این علم نزد جادوگری که داخل یک روستا ساکن هست میروند. شروع داستان از جایی هست که ودیان و دوستش برای پیدا کردن گل ارغوان وحشی وارد یک جنگل میشوند و وقتی باز میگردند. با جنازه استاد رحیم روبرو میشوند.
قسمتی از داستان رمان در انتهای کوهستان سرد
هانس مقابل در آهنی که در کتابخانه بود ایستاد.
فقط دو قفل باقی مانده بود و عکس تاج سلطنت و قطره های خون بود معنی آنها برایش نامفهوم بود.
قطعا خون ودیان و رحیم نبود چون قبلا امتحان کرده بود.
خون ودیان را همان روزی که در کتابخانه به خواست خود او خورده بود و خون رحیم را همان شبی که او را تبدیل کرده بود.
پس اگر به آنها ربطی نداشت، خون چه کسی این قفل را باز می کرد.
ذهنش به سمت سمیرا رفت دختری که رحیم عاجزانه از او خواسته بود که آسیبی به دخترش نزند.
لبخندی موذیانه زد و دستش را روی موهای پرپشتش برد.
باید سمیرا را پیدا می کرد و در زمان مناسبی به خونش می رسید.
_فکر کردی رحیم! ببین چه جوری آتیشت بزنم دو ساله من رو اینجا اسیر کردی به زودی حالت دیدینی میشه.
به لطف ودیان کمی جادو آموخته بود.
از وقتی که و دیان ذهن خوانی را یاد گرفته بود دیگر نتوانسته بود ادامه جادوها را فرا بگیرد از و دیان ضعیفتر بود.
نمی توانست با او بجنگد ولی می توانست با عشق دروغینش او را به خود متعلق کند.
اصلا شاید بخت با او یار بود و همدست هم می شدند تا بتوانند برای خودشان امپراطوری جدیدی راه بیندازند.
چشمش را بست و در مقابل غار ظاهر شد.