رمان رحیل نسخه کامل رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحات : ۲۵۰۸
خلاصه رمان : رحیل داستانی با الهام از واقعیت، قصه راحیل، قصه علاء، قصه ی درد های پنهان و رازهای مگو، قصه ای شاید از دل زندگی خودمان…
قسمتی از داستان رمان رحیل
“رحیل” دستمال روی نان های پیتا را کنار زده برای بار چندم تماشایشان کردم. یعنی به خوش عطری نان های مادرم بود؟… به همان خوش طعمی؟… همانقدر لذيذی؟…
آهی از ته دل بیرون داده روی نان را پوشاندم.روی پاشنه چرخیدم و به طرف یخچال به راه افتادم.
ظرف مرغ های مزه دار شده را از یخچال بیرون کشیدم و نگاهی به محتویات داخل ظرف انداختم.یاد اصرارهایش به یک دست ریز شدن تکه های مرغ افتادم و لبخند تلخی لبم را کش داد.
امروز روز مادر بود یاد مادر… خاطرات مادر… غذای محبوب مادر تمام بعد از ظهر را ثانیه به ثانیه به یادش گذرانده بودم…
شبیه تمام وقت های دلتنگی هرچه تصویر از او در گوشه کنار مغزم ثبت شده بود را برابر چشمانم کشانده بودم.
از اولین خاطره ی گنگ سه سالگی که روی میز کارش نشسته بودم و او با لبخندی درخشان کف دستانم را به لب هایش می برد و می بوسید…
تا خاطرات سال های قد کشیدنم… صبح هایی که مرا تا مدرسه می رساند و با بوسه ای به طعم عسل روزم را شیرین می کرد…
یا وقت هایی که در آشپزخانه مشغول آشپزی می شد و زیر لب ترانه هایی به زبان عربی می خواند… ترانه هایی که گرچه هیچ از معنا و مفهومشان نمی فهمیدم اما با شنیدنشان غم عالم به دلم سرازیر میشد.
یاد وقت هایی که در آغوش پدر لم می داد و هر دو چشم به صفحه ی تلویزیون می دوختند. پدر با دست خود میوه به دهانش می گذاشت و…
