رمان شلیک آزاد نسخه کامل رایگان
موضوع رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : ۴۷۳
خلاصه رمان : ستاره دختری که برای پیدا کردن کار به تهران میرود و خانه خالهاش ساکن میشود. در میان درگیریهایش با خشایار پسرخالهاش مردی را میبیند که او را از دست خشایار نجات میدهد! سیاوش خلافکاری که دیوانه وار عاشق ستاره است. اما دیدار آن دو شروع ماجراست و…
قسمتی از داستان رمان شلیک آزاد
سیاوش ماشین را در حیاط ویلا پارک کرد سریع از ماشین پیاده شد و در سمت ستاره را باز کرد.
ستاره با لبخند از ماشین پیاده شد و سیاوش پشت سرش در را بست.
ستاره در آینه خودش را چک کرد. شال زرشکی را روی موهایش درست کرد تره ای از موهایش به صورت کج حالت داده بود سمت راست پیشانی اش را پوشانده بود.
چشم کلفت پشت چشم هایش زیبایی چشمانش را چند برابر کرده بود.
لباسش را مرتب کرد و آینه را در کیفش گذاشت و سیاوش که با عشق خیره حرکاتش بود بابت رژ پررنگ زرشکی دلدارش حرص خورد.
ای کاش جراتش را داشت بگوید: “ستاره رژت رو کم رنگ کن.” اما می ترسید دل دخترک بشکند و ناچار مهر سکوت بر لب هایش زده بود.
کناره ستاره به سمت ورودی ویلا حرکت کردند. حیاط ویلا پر از ماشین های لوکس بود در ورودی توسط خدمتکار باز شد.
ستاره و سیاوش کنار هم وارد ویلا شدند. زنی خدمتکار جلوی ورودی ایستاده بود ستاره پالتویش را در آورد و به زن داد.
سیاوش با کت و شلوار مشکی و پیراهن زرشکی حسابی جذاب شده بود. ساعت رولکس استيل مشکی اش کامل کننده استایلش بود.
مرد جوانی روبه رویشان قرار گرفت و گفت: سلام سیاوش جان خیلی خوش اومدی. دست سیاوش را فشرد.
-ممنون مهردادجان.
مهرداد چشمان سبزش را به ستاره دوخت و گفت: خانوم زیبا خیلی خوش اومدید.
و دستش را به سمت ستاره دراز کرد ستاره به اجبار لبخندی زد و خیره به دست مرد گفت: سلام ممنون.