رمان فتانه نسخه کامل رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، انتقامی
تعداد صفحات : ۷۶۳
خلاصه رمان : تمام اتفاقات از یک قسم شروع شد! از قسمی که زیر بیرق سیاه امام حسین در ماه محرم خورده شد! اتفاقاتی که در یک محله‌ی برو بیا و برای دختر آخر و ته‌تغاریه آ سِد حسین افتاد… فتانه دختری که سه سال تمام به پای پسری به اسم شاهد ماند تا بلکه پسره شر و دزد محله سر به راه شده و جواب خواستگاری‌اش مثبت شود اما…
قسمتی از داستان رمان فتانه
کار چیدن ظرف ها داخل کابینت ها که به پایان می رسند گوشی ام را از روی میز برداشته و صندلی ای از پشت میز غذاخوری بیرون میکشم.
در حالی رویش می نشینم که حواسم معطوف باز کردن صفحه چت خودم و سودابه است! توپ پری که به هر طریقی می خواهم داخل زمینش رها کنم!
روی صندلی که جاگیر می شوم اولین پیام را هم به سودابه میفرستم: -سلامی که بهت میگم از واجباته وگرنه نمی گفتم. در ثانی یعنی این بود جواب این چند سال دوستیمون؟
روی میز ضرب میگیرم. چند دقیقه ای می گذرد اما جوابی از سودابه نمی رسد.
قبل از اینکه مامان برای خاموش کردن چراغ آشپزخانه توبیخم کند از جا بلند شده و با خاموش کردن چراغ، کورمال کورمال راه اتاق را در پیش میگیرم.
اتاقی که دومین اتاق خواب خانه است. اتاقی که چهارخواهر در آن سر می کردیم. اتاقی دوازده متری و پر از خاطرات!
از کودکی کردن هایمان تا زمان امتحانات و درس خواندن و مکانی برای صحبت کردن با خواستگارها !
داخل اتاق که می شوم چراغ را روشن کرده و گوشی را روی میز مطالعه می گذارم. میزی که انواع و اقسام کتاب ها را روی خودش جای داده و لقب کتابخانه را هم بعلاوه مطالعه یدک می کشد!
رخت خوابم را پهن کرده و بافت موهایم را باز میکنم. گوشی را چنگ زده و بعد از خاموش کردن چراغ روی تشک میخزم.
