رمان فقط برای انتقام نسخه کامل رایگان
موضوع رمان : پلیسی، جنایی
تعداد صفحات : ۱۰۵
خلاصه رمان : موضوع در رابطه با پلیس جوانی به نام مهران هست که در دایره ی جنایی کار می کند دست در بر قضا همسر او به نام مهسا را به قتل میرسانند و او با بررسی پرونده ی قتل همسرش متوجه ی حقایقی در رابطه با گذشته ی همسرش شده و در نهایت متوجه می شود قاتل کسی نیست جز…
قسمتی از داستان رمان فقط برای انتقام
“از زبان مهسا” دیگه وقتشه مهران همه چیزو بدونه حتی اگه منم بهش نگم مهرداد بهش میگه پس از زبون خودم بشنوه بهتره،
بعد از اینکه با پشت دست اشکامو پاک کردم شروع کردم به گفتن حقیقت.
مهسا: مهران من یه چیزیو باید بهت بگم. مهران:بگو میشنوم.
مهسا: من… من… چه جوری بگم؟ مهران: چی شده؟
مهسا: من دختر نیستم. مهران: یعنی چی؟
مهسا: خوب یعنی من دوشیزگی ندارم. مهران: چی داری میگی تو؟
مهران از فرط تعجب ابروهاش بالا پریده بود و کم کم داشت رنگش از عصبانیت به قرمزی میزد منم با استرس و ترس ادامه دادم:
مهسا: من قبلا با کسی رابطه داشتم البته بخدا گولم زد بچه بودم…
نشد ادامه حرفمو بگم و مهران دستشو بلند کرد و با پشت دست محکم کوبوند تو دهنم….
شوری خون و تو دهنم حس کردم حقم داشت شاید منم بودم همین کارو می کردم ولی چکار می کردم،
وقتی مهران اومد خواستگاریم ازش خوشم اومد از همون اول که دیدمش مهرش به دلم نشست اگر حقیقتو میگفتم می رفت دیگه پشت سرشم نگاه نمی کرد،
بالاخره که اول و آخر باید بهش می گفتم ولی… منتظر چنین روزی بودم!
مهران انقدر عصبی و کلافه بود که اول شروع کرد قدم زدن جلوی چشمم هی میرفت و میومد و بعد یه گلدون روی میز بود اونو برداشت و با تمام توانش کوبوند روی میز که هزار تیکه شد…
شدت گریه هام به اوج رسید و افتادم به پای مهران…