رمان مالک نسخه کامل رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، خارجی
تعداد صفحات : 283
خلاصه رمان: اوالین در خانوادهای به دنیا آمده بود که پدر و مادرش هرگز علاقه ای به محبت کردن به او نداشتند و او را تنها به چشم یک سربار نگاه می کردند. او هرگز طعم محبت واقعی را نچشیده بود. مخصوصاً بعد از ورشکستگی پدرش اوضاع برتر شد. تا زمانی که در سن دوازده سالگی پدرش یک کارتل مواد مخدر و یکی از ثروتمندترین و خطرناک ترین مرد های دنیا را به خانه شان دعوت کرد. درک با دیدن معصومیت اوالین مجذوب او شد و می خواست در این دنیای فاسد معصومیت او را تنها برای خود تصاحب کند …
قسمتی از داستان رمان مالک
پدر و مادرم امشب یک مهمانی دیگر داشتند. به نظر میرسید همواره در حال مهمانی گرفتن بودند.
می دانستم برای آنها حکم یک بار اضافه را دارم.
اما چیزی که آنها نمی توانستند متوجه شوند این بود که اگر به خاطر من نبود آنها قادر نبودند چنین مهمانی های پر زرق و برقی بر پا کنند.
آیا خشمگین بودم؟ البته که هستم. می بایست مانند یک دختر با من رفتار کند نه یک دارایی بارزش.
می دانستم برنامه دارند دور دنیا را مسافرت کنند …
قبلا.. زمانی که پز آن را به یکی از مهمان ها میدادند صحبت آنها را شنیده بودم.
روز تولد ۱۸ سالگی من اینجا را ترک خواهند کرد. حتی نمی توانستند یکی دو روز صبر کنند.
و در این بین قرار بود من لبخند بزنم… آن جا بشینم و زیبا به نظر برسم. این وظیفه ی من بود.
چیزی که به من گفته شده بود را انجام دادم و به مکالمات مسخره گوش می دادم…
هر از گاهی متوجه نگاه های عجیب و غریبی که به من میشد میشدم. مانند اینکه یک شی در معرض نمایش بودم.
می بایست ساکت باشم مگر اینکه یک نفر با من صحبت کند.
بنشینم مگر اینکه از من درخواست شود بایستم… این وظیفه ی من به عنوان دختر آنها بود.
به جز نگاه های عجیب و غریب مردهای مسن که به طرف من روانه میشد…
تنها کسی که همواره توجه اش روی من بود… تنها کسی که هرگز متوجه من نمیشد… درک بود…
و این به مرحله ای رسیده بود که چشم به راه موقعی بودم که از راه برسد …