رمان نامشروع نسخه کامل رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، اجتماعی، انتقامی
تعداد صفحات : ۱۲۸۲
خلاصه رمان : نامشروع روایت زندگی جانان است. جانانی که در مهمانی یکی از دوستانش توسط فردی ناشناس مورد دست درازی قرار میگیرد و این در حالیست که فقط چند هفته به عروسیش مانده است. زمانی همه چیز خراب میشود که متوجه بارداریش میشود و این تازه اغاز ماجراست …
قسمتی از داستان رمان نامشروع
صدای زنگ موبایلی که قصد خاموش شدن ندارد، کلافه ام میکند.
عصبی و بی انکه توجهی نشان دهم، سر در بالشت فرو میبرم و پتو را بر سرم میاندازم.
به هیچ وجه نمیتوانم از خواب شیرینم دل بکنم و بیدار شوم.
نمیدانم چقدر میگذرد و چقدر موبایل بی نوایم زنگ میخورد که بالاخره،
صدای قدم های تندی میاید و سپس طنین مردانه و خواب الودی..
دارمان: سلام مهتاب خانم.. نه اینجاست.. خوابیده.
صدای نفس تندی که بیرون میدهد را میشنوم و سپس ادامه صحبتش را…
دارمان: نگران نباشید… خوبه… خیالتون راحت… فعلا.
تماس را که قطع میکند، اندکی در سکوت میگذرد و من محکم تر پلک میبندم تا دوباره اسیر خواب شیرینم شوم و انگاری بی خوابی دیشب و تاثیرات هورمونی نیز به شیرینی این خواب میافزاید.
دارمان: فکر کنم باید اسمت رو از پروانه به خرس کوچولو تغییر بدم.
دوباره شروع کرد. اگر توانست لحظه ای سر به سرم نذارد، بخدا که نمیتواند.
اهمیتی نمیدهم. ترجیح میدهم بخوابم تا اینکه جوابش را دهم و چیزی بشنوم که از گفته ام پشیمان شوم.
دارمان: مامان غذا آورده!
باز هم سکوت میکنم و مثل اینکه اوهم قصد بیخیال شدن ندارد.
دارمان: ولی خوبه.. بخواب.. حداقل نصفه شب بیداری و میتونی پری رو حاجت…
هنوز حرفش تمام نشده که به تندی بلند میشوم و بر روی تخت مینشینم. نامرد!
اخر هم نگذاشت بخوابم کلافه و با چشمانی که تار میبیند، خیره اش میشوم…