رمان نقطه کور نسخه کامل رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، خارجی
تعداد صفحات : ۱۰۶۴
خلاصه رمان : جذاب ترین بازیکن فوتبال کالج ایالت از من خواست نامزد جعلیش باشم. (کلی جانسن) با آن هیبت خود شیطان است، در طول فصل روزی نیست که سرخط اخبار نباشد! برای من به عنوان هماهنگ کننده روابط عمومی تیم، او یکی از راحت ترین بازیکن ها برای اداره کردن بود اما بعد از بهم زدن با عشق دبیرستانیش داغون شد! وقتی او متوجه شد که من به فرد دیگری علاقه دارم یک نقشه مسخره کشید … او به من کمک میکرد که توجه اونو جلب کنم و منم بهش کمک میکردم حسادت نامزد سابقش رو برانگیزه. ما قوانین تعیین کرده بودیم. ما کلمه امن گذاشته بودیم …
قسمتی از داستان رمان نقطه کور
زیک به طرفم برگشت: خب!
_اوضاع با جیانا چطور پیش میره؟
نیشخند زدم: فضولى؟
با قیافه خشک و بی روحی جواب داد: نه که تو فصل پیش با من و رایلی این طوری نبودی؟
_اون فرق میکرد منو جیانا خیلی خوبیم و مثل شما دوتا احساساتمونو از هم قایم نمیکنیم.
وقتی این حرفو زدم یه حس بدی بهم دست داد اما نادیده گرفتم و دستمو دور شونهی زیک انداختم.
_تو چرا انقدر نگرانی حالا؟
آه کشید.
_نمیدونم پسر جیانا دختر خوبیه من… نمیخوام ناراحتت کنم… فقط میخوام مطمئن بشم اون یه ریباند نیست.
گردنمو شکوندم و دستمو از دور شونه اش برداشتم همزمان هشدار هولدن یادم افتاد.
_چرا همه همچین فکری در مورد اون میکنن؟
_چون تا همین یکماه پیش به خاطر بهم زدنت با مالیا درب و داغون بودی و حالا تو هر فرصتی که گیر میاری با جیانا وقت میگذرونی.
_اون جذابه و وقت گذروندن باهاش خوش میگذره و خب دوستمه! من گفتم.
_نمیفهمم چرا قبول کردن این برای بقیه سخته…
_حق با توعه. زیک گفت و دستشو در دفاع بالا برد.
_معذرت میخوام پسر نباید همچین فکری میکردم خوشحالم که میبینم حالت خوبه. جدی میگم اولای فصل خیلی نگرانت بودم.
_فقط تو نبودی… اعتراف کردم.
همزمان که به طرف رختکن پیچیدیم با چند تا تشویق کننده خندون رو به رو شدیم که شامل مالیا هم میشد.
وقتی منو دید خندش محو شد و نگاهشو بین من و زیک چرخوند. در حالی که چشم بقیه چیرلیدرا به اون بود. به ما.
_هی
بالاخره به حرف اومد. آب دهنمو قورت دادم: هی!