رمان هیچوقت دروغ نگو نسخه کامل رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، جنایی، معمایی، روانشناسی، هیجانی
تعداد صفحات : ۳۳۱
خلاصه رمان: زن و شوهری به نام پاتریشیا و ایتن که در ششمین ماه ازدواج خود هستند بهدنبال خانهی رؤیاهای خود و به پیشنهاد مشاور املاکشان، راهی جاده شدهاند. در جاده برف سنگنی میبارد و سیگنال مکانیاب آنها از کار افتاده است. تریشیا اصرار دارد برگردند و قید بازدید از خانه را بزنند، اما ایتن تا کارش را به انجام نرساند، دستبردار نیست. بالاخره خانه را پیدا میکنند، یکی از چراغهای آن بهطرز مشکوکی روشن است، اما کسی در خانه نیست و هیچ ماشینی در اطراف خانه دیده نمیشود. تریشیا با دیدن خانه حس بدی پیدا میکند او احساس میکند که اتفاق وحشتناکی در این خانه رخ داده است...
قسمتی از داستان رمان هیچوقت دروغ نگو
“ادرین” برای روان درمانگرها بسیار نادر است که به دست بیماران خود کشته شوند.
در این کشور حدوداً سالی یک بار این اتفاق رخ میدهد. در بیشتر موارد قربانی ها مددکارهای زن جوان هستند.
قتل بیشتر اوقات هنگامی رخ میدهد که قربانی ها به مؤسسات درمانی شبانه روزی سر میزنند.
و محتمل ترین قاتل ها هم بیماران مرد مبتلا به اسکیزوفرنی هستند. بیشتر قربانی ها با ضرب گلوله کشته میشوند.
منظورم این نیست که یک روان پزشک، که به ندرت بیماران بستری در بیمارستان را معاینه میکند، از چنین حملاتی در امان است.
هر لحظه طی جلساتم، امکان دارد بیمارانم بایستند، نامه باز کن روی میزم را بردارند و آن را در حدقه چشمم فرو کنند.
ولی خطرش نسبتاً کم است با اینکه بیمارانم را در خانه ام معاینه میکنم و همه به من میگویند این کار اشتباه است، احساس امنیت دارم.
به علاوه، معمولاً نامه بازکنم را روی میزم نمیگذارم. این کار به معنی وسوسه کردن سرنوشت است.
یک اقدام احتیاطی هم انجام میدهم تک تک بیمارانی که درمانشان را قبول کرده ام شخصاً بررسی شان کردهام.
بیمارانی را که در حضورشان احساس راحتی ندارم نمیپذیرم.
به استثنای یک مورد ولی این مورد هم خیلی زود حل میشود …