رمان گناهکاران ابدی نسخه کامل رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، انتقامی، کلکلی، طنز
تعداد صفحات : ۱۵۳۵
خلاصه رمان : آنیدا با گذشته ای عجیب و پر رمز و راز، برای عملی کردن نقشه های پدرش که رئیس یک باند قدرتمند و خلاف است، وارد شرکت زرگران میشود، آنجا با ویهان آشنا و طی اتفاقات و ماجراهای زیادی بهم علاقمند شده اما موانع زیادی برای رسیدن آن ها بهم وجود دارد مانند پدر آنیدا و …
قسمتی از داستان رمان گناهکاران ابدی
یه پامو روی اون یکی انداختم و هر کار کردم نتونستم جلوی لبخند ملیح روی لبمو بگیرم.
هر بار یاد اون صحنه میفتم وقتی بهش کمک کردم از داخل کمد بیرون بیاد بعد يكهو لباسمو توی دستش دیدم حسابی جا خوردم،
گرد شدن چشماش و حالت چندشی که بهش دست داده بود به خصوص اون موقع که عین خنگا انداختش هوا روی سر خودش افتاد.
یه دختر تا چه حد میتونه دلقک و مزحک باشه؟ هرکی با این دختره زندگی کنه قطعا پیر نمیشه.
ویهان: اوف لبخند روی لبشو بابا من قلبم ضعیفه چرا این طوری به من نگاه میکنی.
با حرف ویهان سریع به خودم اومدم و متوجه شدم اشتباهی تمام مدت با یه لبخند محو به ویهان خیره شدم و دارم فکر میکنم.
ویهان: خدایا شکرت منم آخرش سر خونه زندگیم رفتم.
بعد بلند شد کنارم نشست دستشو دور شونم انداختو خودشو بهم چسبوند.
ویهان: خب کی میایی با خونوادم حرف بزنی؟
بعضی وقتا از اینکه رفیق یه آدم دو قطبی مثل ویهان هستم تعجب میکنماصلا تعادل روانی نداره.
یه بار شوخه یه بار عصبی یه بار مغرور یه بار غد یه بار لجباز یه بار سنگین یه بار دلقک.
شاينا: حالا ببینا تو رفتی سر خونه زندگیت اونوقت من همینطور موندم.
شروین یه نگاه به شاینا انداخت بعد لبخندی بهش زد: تو تهش برای خودمی.
اگه شروین خان یکم با ملایمت با خاستگارات رفتار کنه تو هم خیلی زود میری سر خونه زندگیت!
کیان: خدارو شکر داداش من شروین نیست.
شروین یه پس کله ای محکم کوبید پشت گردن کیان که باعث شد صدای آخش بلند بشه.
خدایی دستش سنگین بود من به جای کیان دردم گرفت.
شروین: همین که پسر خالتم از داداشتم بهت نزدیک ترم.
ویهان: یه دونه دیگم از طرف من بزن امروز بدون اجازم ماشینو برد بیرون.
بعد نمایشی توی جاش نیم خیز شد که به سمت كيان يورش ببره منم نمایشی بازوشو گرفتم نشوندمش سرجاش …