رمان ضد نور نسخه کامل رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحات : ۲۱۸۵
خلاصه رمان : باده دختری که عضو یه گروهه… یه گروه که کارشون پاتک زدن به اموال باد آورده خیلی از کله گنده هاس! اینبار نوبت باده اس تا به عنوان آشپز سراغ مهراب سعادت بره و سر از یکی از گندکاریاش دربیاره، اما قضیه به این راحتیا نیست…
قسمتی از داستان رمان ضد نور
از خیابونای مختلف عبور می کنم و با رد کردن یک به یکشون تصویر این شهر متفاوت می شه.
من از خونه های قدیمی و آپارتمان های نوسازی که هیچ سنخیتی با بافت قدیمی خیابونا ندارن حرکتمو شروع کردم و حالا که مسیریاب می گه تا پونزده دقیقه دیگه به مقصدم می رسم،
همه چیز شکل دیگه ای و گرفته اسم بعضی از ماشینارو نمی شناسم و خونه های زیادی تو مسیر خیابون نیست. تا چشم کار فروشگاه های لوکس با کالاهای قیمتیه.
حتی درختای می کنار خیابون هم سرزنده ترن و سر به فلک می کشن. انگار حتی آفتاب هم تصمیم گرفته بهشون بیشتر بتابه.
اولین بار نیست که تو این خیابونا پا می زارم، اما اولین باره که دارم دار و ندار خودمون رو با دارایی این آدما مقایسه می کنم
و این سوال برام پیش میاد که وقت تقسیم کردن این همه سرمایه ما کجا بودیم و اونا کجا که سهم ما اونقدر کم شد و سهم اینا انقدر زیاد.
چطوره که ما در طول روز هشت نه ساعت کار می کنیم و نمی رسیم اما اینا با نصف زمانی هم که ما برای تلاشمون می زاریم ده برابرشو پول پارو می کنن.
ماشین وارد یکی از فرعی ها می شه و از این جا به بعد یه سر بالاییه که تا چشم کار می کنه دور و اطرافش پر از خونه های درست و حسابیه.
نماهای شیک و گرون قیمت و تک و توک آدمایی که ظاهرشون تعریف حسابی می طلبه…