رمان کیلومتر صفر نسخه کامل رایگان
موضوع رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : ۱۵۳۸
خلاصه رمان : علی، مردی مذهبی و سر به زیره که برای گرفتن حق برادرش دختر دشمنشون رو میدزده ، دختری که تازه از آلمان برگشته و در قید و بندهیچی نیست و حسابی دل از پسرمونن میبره!
قسمتی از داستان رمان کیلومتر صفر
تمام شب را بیدار بود… به سقف اتاقش خیره شد و به این مدتی که ایران آمده بود فکر کرد.
عمو بهرامش، گفته بود ضرر کرده اند و هر چه داشته اند از دست دادند…
گفته بود پول آن ها و هزاران نفر دیگر را یک نفر خورده و قصد فرار داشته که دستگیرش کردند.
گفته بود آن فرد در زندان است و تا پول هایی که برداشته را پس ندهد، آزادش نمیکنند!
هیچ سودی هم از این پروژه به همتا تعلق نگرفته بود و حتی پولی که پدرش در شرکت سرمایه گذاری کرده بوده هم از بین رفته است!
آمده بود ایران تا به سهمش برسد… به حقش! دلش هم تنگ شده بود…
برای اقوامی که سال ها ندیده بودشان… و دوستانش…
در این مدتی که آمده بود، اصلا ندیده بود عمویش ناراحت باشد و مثل انسان های شکست خورده رفتار کند!
برعکس… شاد بود… مدام از سرمایه گذاری در آلمان صحبت میکرد و در فکر تاسیس شرکتی در آلمان بود!
هرچند که پدر همتا در در آلمان هم شرکت داشت اما بهرام از آن بی نصیب بود!
در خانه ای که متعلق به پروین بود زندگی میکردند و حساب های بانکیشان خالی بود…
اما… با چه پولی میخواستند در آلمان شرکت بزنند؟!
زن عمویش ثروتمند بود، اما آدمی نبود که در برابر بی پولی همسرش سکوت کند! این را بارها از پدرش شنیده بود!
که اگر بهرام پول نداشته باشد، پروین یک روز هم او را تحمل نخواهد کرد!
طرف دیگر مسئله بهنام بود !
در این مدت بارها متوجه شده که بین گفتن و نگفتن موضوعی مردد است …
خودش را مقصر دزدیده شدن همتا میدانست و با تمام علاقه ای که به همتا داشت، هیچ اقدامی برای آزادیاش نکرده بود..
علی درست گفته بود… یک جای قضیه میلنگد… بد هم میلنگد!