رمان گرگم به هوا نسخه کامل رایگان
موضوع رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : ۲۹۲۱
خلاصه رمان : همه چیز از سفر تفریحی شروع شد. سفری که با گم شدن وکیل پایه یک دادگستری غزل شکیبا در جزیره کیش همه را به وحشت انداخت. با خراب شدن قایق وسط دریا همه چیز بهم ریخت. ۱۲ روز دوری و بی خبری، ۱۲ روز تنهایی با مرد قایق ران در جزیره ای کوچک و پرت وسط دریا …
قسمتی از داستان رمان گرگم به هوا
آریا نیم نگاه به سهیل انداخت صورتش از اشک خیس بود و محکم با بیل خاک درون قبر می ریخت،
نیم نگاهی به خواهر سهیل انداخت همراه شوهرش ایستاده بود و آرام گریه میکرد.
نیشخند زد و محکم با روی بیل فشرد خاک برداشت درون قبر ریخت.
کارشان رو به اتمام بود آریا نفس کشید، دست روی سرش کشید تا خاک را بتکاند.
لحظه ای دید مردی خوش پوش سمتشان میآید چشمانش تنگ شد و لحظه ای با شتاب چرخید،
چوب بیل را در دستش فشرد و صدای سهیل را شنید: آریا اینجا…
آریا سریع چرخید و آرام گفت: امید، فقط امید صدام کن.
سهیل متعجب نگاهش میکرد اما با حس حضور کسی رو چرخاند،
با دیدن فرهاد شکیبا تعجب کرد و وقتی دید با دامادشان دست داد نیشخند زد و زیر لب گفت: پس رفیق اینی!
لحظه ای به یاد آریا سریع نگاهش کرد، پشت به بقبه داشت کارش را انجام میداد،
چشمان سهیل ریز شد و به آن فکر میکرد یعنی شکیبا را دیده بود که آن جور سری گفت، امید صدایش کند.
آریا صدای فرهاد را میشنید به خواهر سهیل تسلیت میگفت سهیل زانو زد و پارچه ای روی خاک قبر مادرش پهن کرد،
فرهاد نیم نگاهی انداخت به آن دو نفر که بالا سر قبر بودند و گفت: غزل هم خیلی ناراحت شد اما میدونید که شرایط روحی خوبی نداره.
سهی ناراحت سر تکان داد و گفت: آره دوست داشتم بیام ببینمش اما متاسفانه…
-غزل زیاد حالش خوب نیست من واقعا نگرانشم.
سهیل رو چرخاند به آریا نگاه کرد لحظه ای با دیدن رگ گردنش و دست مشت شده اش تعجب کرد.
باز سر چرخند به شکیبا نگاه کرد سهی با ناراحتی گفت:
غزل که خیلی قویه آقا فرهاد، بعدم اون دختر آرومی نیست حتما همین روزا خوب میشه و همه چیز تموم میشه …