رمان شیرین ترین فراموشی (جلد اول مجموعه مافیا) نسخه کامل رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، مافیایی
تعداد صفحات : ۹۸۱
خلاصه رمان : النا بخاطر اشتباهی مجبور شد از ازدواج از پیش تعیین شده اش چشم پوشی کند و خواهر کوچکترش با نیکو بدنام ترین رییس مافیا ازدواج کند اما از اولین دیدار کشش زیادی بین النا و نیکو به وجود می آید…
قسمتی از داستان شیرین ترین فراموشی
“نيكو” من هرگز بدون اسلحه ۴۵ میلیمتری ام خانه را ترک نمیکنم.
و هرگز خودم را در موقعیتی قرار نمیدهم که نتوانم از آن بیرون بیایم.
من بیشتر از رئیس جمهور ایالات متحده دشمن داشتم و فقط با رعایت این دو قانون زنده مانده بودم.
هرگز وسوسه نشدم آن ها را بشکنم تا زمانی که با النا آبلی در یک ماشین تنها شدم.
چراغ فلورسنت پمپ بنزین سوسو میزد و بالای سرم وزوز میکرد.
مهی که از آسمان تاریک و بدون ستاره پایین آمده بود، هر قطره اش روی پوستم جلز ولز میکرد و بخار میشد.
من لعنتی داشتم میسوختم.
کتم را درآوردم و آن را روی صندلی عقب گذاشتم کرواتم را شل کردم و به در ماشین تکیه دادم.
بویی جز بوی باران و بنزین استنشاق نمیکردم و به سر و صدای لاستیک ها از بزرگراه گوش دادم.
میتوانستم بخندم گرچه به هیچ وجه سرخوش نبودم.
کوچکترین برخورد که تا کنون با یک زن داشتم، آن قدر مرا اذیت کرده بود که مجبور شدم وانمود کنم نیاز به بنزین دارم فقط برای این که بتوانم از آن ماشین لعنتی پیاده شوم.
حرارت زیر پوستم خزید و من آستین بلندم را تا زدم.
میدانستم این چیزی نیست که بتوانم کنترلش کنم، با این وجود مثل یک ابله اجازه دادم مرا هدایت کند.
این جریان مرا نکشته بود اما لعنتی همان حس را داشت.
بیشتر از هر زمان دیگری برانگیخته شده بودم قسم میخورم، حسی قوی، با تمام شکوه و اشتیاق سوزانش در رگ هایم جریان یافت.
سیگار را بین لب هایم گذاشتم و دست هایم را در جیبم لغزاندم.
قصد نداشتم آن را روشن کنم اگر این کار را میکردم، باید اعتراف میکردم که او مرا آشفته کرده است …