رمان فریحا نسخه کامل رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، درام
تعداد صفحات : ۱۲۷۸
خلاصه رمان : یه دختر با یه سرگذشت غمگین، دختری که مادرش فرار کرده و پدرش یه الکلی بیخانمانه. از همهٔ جهان طرد شده و هیچ کس دوستش نداره… اون دختر منم! فریحا نور. دنیای غمگین خودم رو پر از نقش و سکانس کردم من عاشق بازیگری بودم …
قسمتی از داستان رمان فریحا
سیگار برگ را روشن کرد و گفت: امضا کنید فریحا خانم!
با چشم بسته و فقط با یک امید در دل آن هم امید به خدای بزرگ بالای سرم امضا کردم.
زندگی من تبدیل به ریسک شده بود یا که موفق میشدم و یا که باز هم در چاه تاریک رویاهای از دست رفته ام باقی میماندم.
قلم را رها کردم و گفتم: فقط یک شرط دارم.
-چه شرطی؟
دهانم را باز کردم و شرطی که در ذهنم بود را به زبان آوردم.
پک محکمی به سیگار زد و گفت: چون میدونی نمیخوام توی این کار از دستت بدم این شرط رو میذاری؟
دست هایم را در هم گره زدم و گفتم: آقای چاتای من آدم ساده ای بودم اما زندگی این سادگی من رو ازم گرفت.
میان حرف ام آمد و با حرص گفت: من حال اون کوزی عوضی رو خواهم گرفت.
بی توجه به یقه پاره کردن او گفتم: تقصیر سادگی خودم بود که سرم کلاه رفت و نمیخوام که بار دیگه این بلا سرم بیاد.
از پشت میز بلند شد و کشوی پایین میز را باز کرد گردنبند بلندی را به دست گرفت و گفت: اینی که میبینین دستمه، آخرین یادگاری از مامانم قبل از مرگشه عزیز ترین و با ارزش ترین دارایی منه.
قاطعانه گفتم: اگه فکر میکنین با دادن این به من دست از شرطم بر میدارن سخت در اشتباهین.
-این طور نیست شرطتتون سر جاشه و قبول میکنم فقط میخوام این رو از طرف من داشته باشید تا خیالتون از هر موضوعی راحت باشه بعدا برای پس گرفتنش اقدام خواهد کرد …