خلاصه کتاب:نیلگون سال ها تلاش کرده تا عشق سال های نوجوانی و جوانی اش را فراموش کند اما یک حادثه آن دو را بعد از هفت سال دوباره بر سر راه هم قرار می دهد و اینبار نیلگون تلاش می کند به خاطر اثبات عاشقی و از طرفی شرایط سخت به وجود آمده در راه پر پیچ و خم حق خواهی با وی هم دست شود؛ راهی که بی شک خالی از خطر و هیجان نیست!
خلاصه کتاب:
نگاهش به گلدانِ روی میز بود.
گلدانی که چندوقتی بود نرگسهای خشکشده را در خود جای داده بود.
با عشق به دورشان حصار کشیده و هیچ از خشکی و بیروحیشان گله نمیکرد.
نگاهِ دخترک، گویی سرما داشت، اشعه داشت، پر از بیحسی بود که اینچنین نرگسهای خوشبو را خشکانده بود...
انگشتان باریکش، انگشتانِ همان دستی که ناخنهایش شکسته و کجومعوج شده بود، بالا آمد و شقیقهی نبضدارش را فشرد...
نگاهش اما، همانطور خیره خیره بود!
کاش یک تفنگ داشت.
تفنگی که ماشهاش را میکشید و بنگ!
درست وسطِ پیشانی افکارش شلیک میکرد.
گویی مرده بود.
در خود مرده بود.
روحش مرده بود.
خلاصه کتاب:
زلال دختری که به خاطر عروسی و بی وفایی کسی که دوستش داره مجبور به ترک دیار میشه و ناچار به خونه دوستش میره در اونجا برای استخدام یه شرکت مراجعه میکنه که با کاوه پسر غد و مغروری همکار میشه که بدجوری با هم سرلج و دشمنی دارن اما یه اتفاقی این دو نفرو مجبور میکنه برای مدتی .....
خلاصه کتاب:
دستم را در آب زلال رودخانه فرو می برم، امواج آب دستم را نوازش می کند و انگشتانم را به حرکت در می آورند. نیلوفر های آبی که روی آب برای خودشان می رقصند چشمانم را می گیرند، دستانم را جلو می برم و آرام لمسشان می کنم که ذهنم پی آن اتفاق می رود، اتفاقی که تمام زندگی ام را زیر و رو کرد، باعث شد چشمانم در عسلی وحشی چشمانت غرق شود و نخواهد دیگر نجات پیدا کند...
خلاصه کتاب:
پناه دختر يكى از ثروتمندترين مردان شهر بخاطر ورشكستگى پدرش مجبور به ازدواج با شريك پدرش مى شه. پناه ناراضى و آقاى خودشيفته چطور مى تونن از پس هم بر بيان. عاشقانه اى گيرا و بكر كه در هيچ جا پيدا نمى كنيد.
خلاصه کتاب:
داستان زندگی مردی که بعد از اعدام پدرش زندگی اش دچار تغیراتی می شود و دختری پا به زندگی اش می گذارد تا تقاص مرگ خواهرش را از او بگیرد، یک مرد خشن و غیرتی و یک دختر دلبر و زبان دراز که از جنس آتش است و آمده برای سوزاندن علیرضا، و در قسمتی دیگر یزدان مردی که پا می گذارد به زندگی خواهر علیرضا و باعث بهم خوردن نامزدی مهتاب می شود و مهتاب را محکوم می کند به عشق خود، آخر این همه عشق و انتقام و تنفر چه می شود…
خلاصه کتاب:
در مورد دختری به اسم آذین که مهندسی پزشکی خونده و تو یه شرکتی مشغول کاره به اسم مدیکاب. مدیکاب تصمیم میگیره برای جلوگیری از ورشکستگی آذین رو به عنوان جاسوس بفرسته شرکتی که داره همه امتیازات رو میگیره و آذین به اسم نگار ادیب فرو میره شرکت پژوهان و ادامه ماجرا.
خلاصه کتاب:
یلدا پزشک ۲۶ ساله ایست که بخاطر مشکل ناگهانی که برای خانوادهاش پیش آمده، ناخواسته مجبور به تغییر روش زندگی خودش میشود. در این بین به دور از چشم خانواده سعی دارد به نحوی مشکلات را حل کند، رویارویی او با مردی که در گذشته درگیری عاطفی با او داشته و حالا زن دیگری در زندگی آن مرد است باعث...
خلاصه کتاب:
من آرمین افخم! مردی 34 ساله و صاحب هولدینگ افخم! تاجر معروف ایرانی! عاشق دلارا، دخترِ خدمتکار خونمون میشم! دختری ساده و مظلوم که بعد از مرگ مادرش پاش به اون خونه باز میشه. خونه ای که میشه جهنم دلی، تا زمانی که مال من بشه، اما این تازه شروع ماجراست، درست شب عروسی من متوجه بیماری میشم که دلی به اون مبتلاست! بیماری که باعث شده نامزدش رهاش کنه و از شهرشون فرار کنه.
خلاصه کتاب:
داستان در مورد دختری به نام شقایق است که با مادر و خواهر کوچکترش زندگی می کند. پدر شقایق به علت ورشکستگی سکته کرد و از دنیا رفت. مادرش نیز در اثر شوک ناشی از مرگ همسرش دچار سکته مغزی شد و یک طرف بدنش فلج شد. شقایق ناچارا سرپرستی مادر و خواهرش را به عهده گرفت. شقایق برای فرار از ازدواج با پسر عموی خود و قبول نکردن کمک های عمویش به دنبال کار می گردد.
سایت نودهشتیا، کانال اصلی سایت دانلود رمان 98ia است که مرجعی برای دانلود رمان های جدید عاشقانه ایرانی و خارجی بدون سانسور و رایگان می باشد
آمار سایت
596 نوشته
588 محصول
0 کامنت
1 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " نودهشتیا " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.