رمان چشم های تو نسخه کامل رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، اجباری، کلکلی
تعداد صفحات : 3213
خلاصه رمان : زلال دختری که به خاطر عروسی و بی وفایی کسی که دوستش داره مجبور به ترک دیار میشه و ناچار به خونه دوستش میره در اونجا برای استخدام یه شرکت مراجعه میکنه که با کاوه پسر غد و مغروری همکار میشه که بدجوری با هم سرلج و دشمنی دارن اما یه اتفاقی این دو نفرو مجبور میکنه برای مدتی …..
قسمتی از داستان رمان چشم های تو
لیلی سعی کرده بود یه جا نزدیک محل کاری که برام جور کرده بود بگیره ، یه جای تر و تمیز خوب بود .
فعلا تو یه اتاق چهار نفره بودم . پولی برام نمونده بود که اتاق دو نفره یا تک نفره بگيرم . باید کار می کردم تا هم خیلی چیزها رو فراموش کنم و هم پولی که میخوام رو جمع کنم .
همینکه امروز تا محل کارم پیاده اومدم یعنی واقعا جای خوبی رو پیدا کرده . کار کرده بودم … اما تو یه شرکت نه هیچ وقت.
بار اولم بود ، و بار اول های من همیشه … خب شما دو نفر . به خانم جوانی که عینک طبی گربه ای شکل به چشم داشت نگاه کردم .
منظورش به من و پسری بود که کنار دستم وایستاده بود . هر دو همزمان گفتیم ” بله ” . اونجا ميشينين ، اسم هاتون نوشته شده سر میز هردو .
تنهامون گذاشت، پسره چرخید سمتم . بله . شما هم تازه استخدام شدین ؟ نگاهش کردم . ازم بلندتر بود ، باید یکم سرم رو بالا میبردم تا چشم هاش رو ببینم .
کچل بودا نه انگار موهاش رو از ته موهاش رو زده بود ! صورتش سوخته بود انگار ! میخواست خودش رو معرفی کنه اما من رد شدم …
نمیخواستم با آدم های جدید آشنا بشم . دلم هیچ کس رو نمیخواست . برای همین اومده بودم تا کسی رو اینجا نشناسم و کسی هم من رو نشناسه .